❌ شبهه وهابیت : علی که شیر خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه #خیبر را با یک دست بلند کرد، چرا سکوت کرد و واکنش نشان نداد ؟!
shobahat-fatemieh-kholerdi.blog.ir
✍️ پاسخ : سید محسن سادات خلردی
پژوهشگر، نویسنده و متکلّم شیعی
تمام پاسخها مستند و بر طبق احادیث و روایات و کتب تاریخی است...
نکتۀ قابل ذکر اینست که همزمان به منابع شیعه و منابع سنّی ها ارجاع دادهایم در حالی که منابع مخالفین نزد ما اعتباری ندارد، اما به #قاعده_الزام به آنان استناد میشود.
☑️ علت سکوت امیرالمؤمنین علیهالسلام
شجاعت و قهرمانی امیرالمؤمنین علیهالسلام در دفاع از اسلام، در میان عرب بر کسی پوشیده نبود و همه به یاد داشتند که فرزند ابوطالب علیهالسلام در رکاب پیامبر صلیالله علیه و آله چگونه در پیشبرد اهداف اسلام و نابودی دشمنان نقشی مهم داشتند؛
ولی ایشان پس از شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و غصب خلافت شمشیر را بر زمین نهادند و سکوت اختیار فرمودند؛
🔻البته این سکوت به معنای عدم جنگ و اقدام برای قیام مسلحانه است و هرگز به معنای ترک مطلق امر به معروف و نهی از منکر نبود که تاریخ گواه است در مواضع فراوان دستگاه خلافت را نقد فرمودند.
ادله زیر میتواند از علل سکوت حضرت در برابر آن غاصبان باشد:
🅾️1_ سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله
گزارش های موجود در منابع شیعه و سنی نشان می دهد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار بیان برتریهای حضرت امیر علیهالسلام از بروز آشفتگیها و کینه توزیها در جامعه اسلامی بعد از خود خبر داده بودند و بهترین راه برای برخورد با این آشفتگی را شکیبایی دانسته بودند.
در برخی روایات است که پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت درباره دشواری های آینده به امیرالمؤمنین علی علیه السلام خبر داده بودند و از ایشان درخواست شکیبایی کرده بودند.
و حضرت بنا به مقتضیات موقعیت دینی و اجتماعی خود، عمل به وظیفه نمودند.
🔸از امیرالمؤمنین علیه السلام این چنین نقل شده است:
همراه پیامبر صلی الله علیه و آله در یکی از باغهای بیرون مدینه در گردش بودیم. ناگهان متوجه شدم که آن حضرت به من نظر افکنده و گریه می کند. علت را جویا شدم، حضرت فرمود: یا علی! گریه می کنم به سبب آن کینه هایی که نسبت به تو در سینه بعضی از مردان قومم وجود دارد و بعد از من آشکار می کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید: سؤال کردم یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله وظیفه من در آن هنگام چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: صبر کن یا علی. گفتم اگر نتوانستم صبر کنم چه می شود؟ حضرت فرمود: به زحمت خواهی افتاد.(۱)
🔸پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی! امت من پس از من به تو خیانت خواهد کرد. اگر یارانی یافتی برخیز و در غیر این صورت سکوت اختیار کن.(۲)
🔸هم چنین درباره جریان صبر امیرالمؤمنین نقل شده است: روزی آن حضرت درکوفه خطبه ایراد کرد و در حین خطبه سخن از مظلومیت وصبر خود به میان آورد؛ در همان هنگام #اشعث_بن_قیس صدا زد یا امیرالمؤمنین علیه السلام از آن روز که به عراق آمده ای خطبه ای نخواندی، مگر اینکه سخن از سزاوار بودن و مظلومیت خود به میان آوردی. اگر چنین است که تو از همه سزاوار بودی، پس چرا در آن وقت که برادران از دو تیره ی تیم و عدی بیعت ستانی را آغاز کردند شمشیر در دست نگرفته، از حق خود دفاع نکردی؟
پس از این گفتار اشعث، امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب او فرمود:
بدان که ترسو بودن یا کراهت داشتن از مرگ، مرا از قیام باز نداشت، تنها چیزی که مرا واداشت تا دست از قیام بردارم، تعهد بود که برادرم رسول خدا صلی الله علیه و آله از من گرفته بود؛ زیرا روزی آن حضرت تمام وقایع و رفتار امت را برایم خبر داد و من از ایشان سؤال کردم که در آن وضعیت چه کنم؟ فرمود: اگر یارانی یافتی قیام کن و در غیر آن صورت دست نگه داشته، جان خود را حفظ کن تا به من ملحق گردی. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نیرنگ ها با من آغاز شد ومن به اطرافم نظر افکندم غیر از چهار نفر برای خود یاور نیافتم؛ لذا خانه نشینی را اختیار و صبر کردم.(۳- ر.ک: تصویر الحاقی)
___
۱) تاریخ مدینه دمشق ج2 ص323 - شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج4 ص107
۲) تاریخ البغداد ج11 ص216 - المستدرک علی الصحیحین ج3 ص140 - احقاق الحق ج7 ص325
۳) الاحتجاج ج 1 ص190 - بحارالأنوار ج 29 ص419 - مصباح الهدایه ص104
🔻ابن ابی الحدید در این باره می گوید:
پیامبر صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام تعهد گرفته بود که بعد از او در برابر دشواریها صبر کند و او هم بنابر تعهدی که داده بود صبر کرد؛
هم چنان که خودش فرمود:
بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به وضعیت مردم نگریستم که اگر آنان از من پیروی کنند به سبب سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله است که بر مردم اطاعت از من را واجب کرده بود و وظیفه مردم روشن بود که نخست از سفارش پیامبرشان که اطاعت از من بود پیروی کنند و بعد سخن از بیعت به میان آورند.
این محقق اهل سنت در ادامه می گوید: بغدادیان هم نظرشان این است که علی علیه السلام پرفضیلت تر و سزاوارتر از دیگران به امامت بود؛ اما چون پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان توصیه کرده بود که اگر کسانی که پایین تر از او هستند درباره خلافت با او نزاع کنند او دست از نزاع بردارد و صبر پیشه کند و اگر پیامبر صلی الله علیه و آله این سفارش را به علی علیه السلام نمی کرد او به دلیل آن برتری ای که داشت مخالفان را از سر راه برمیداشت.(۴)
❗️در ادامه می گوید:
شیخ ما ابوالقاسم بلخی و شاگردانش تصریح کرده اند که اگر علی علیهالسلام در امر حکومت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله منازعه می کرد و در این راه شمشیر میکشید، ما حکم میکردیم که مخالفان او مهدورالدم هستند؛ هم چنانکه وقتی او (در مقابل ناکثین، قاسطین و مارقین) شمشیر کشید و ما حکم به واجب القتل بودن آنان دادیم و بر ما است که بگوییم مخالفان او فاسق هستند؛ زیرا اخبار فراوانی به ما رسیده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
💠 «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیث ما دار»
علی علیه السلام با حق است و حق با علی علیه السلام و حق گردش می کند به هر طرف که علی علیه السلام گردش کند.
نیز بارها به علی علیه السلام فرمود:
💠 «حربک حربی و سلمک سلمی»
جنگ با تو جنگ با من است و سازش با تو سازش با من است.(۵)
_____
۴) شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 211.
۵) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 212.
پینوشت:
واقعیت این است که سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و عهد آن حضرت با ایشان یکی از عوامل صبر و شکیبایی امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است؛ ولی آنچه قابل یادآوری است این است که چگونه این محققان اهل سنت رسمیت یافتن خلافت علی علیه السلام را وابسته به شمشیر و قیام آن حضرت دانستهاند؟!!
و آنان چگونه درک نکرده اند که اسلام تنها دین شمشیر و خشونت نیست، بلکه با در نظرداشتن شرایط هم از صلح و سازش و هم از شمشیر و جنگ استفاده میکند؛
چنان چه اقدامات و موضعگیری های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در برابر دشمنانش #بهترین_گواه است.
🅾️2_ مصلحت اسلام
امیرالمؤمنین علیه السلام میدانستند که بر اثر شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و خودسری های بعضی اصحاب، مدینه که پایگاه مرکزی اسلام بود دچار بی نظمی فراوان میشود و خطراتی اسلام را تهدید میکند که با ارزیابی دقیق آن روزگار و سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام درباره وضعیت جامعه آن روز میشود آشفتگی های آن روزگار را این چنین ترسیم کرد:
🔸 مدعیان خلافت برای حفظ موقعیت خود حاضر بودند که برای برداشتن مخالفان از سر راه خود و خاموش کردن صدای حق طلبان، دست به هرگونه اقدام ناشایست بزنند که نتیجهاش آشوب و ایجاد درگیری در مرکزیت اسلام بود؛ چنان چه حضرت در جواب آن عده که قصد داشتند ابوبکر را از بالای منبر پایین بیاورند فرمود: اگر چنین کنید آنان با شما درگیر میشوند و شما در برابر آنان مانند سرمه در چشم و نمک در طعام هستید.(۶)
🔹 افراد تحقیر شدهای مانند ابوسفیان که سالها به فکر ضربه زدن به اسلام بودند و برای این کار لحظه شماری میکردند؛ حال شدیداً به طمع افتاده بودند تا از فضای ناآرام مدینه استفاده کنند و هویت از دست رفته خود را باز یابند، که نخستین اقدام او تحریک طایفه بنیهاشم به مقابله با طایفه تیم و عدی بود.
هنگامی که ابوبکر و عمر در سقیفه مشغول #بیعت گیری و بنی هاشم در کنار بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، ابوسفیان به درِ خانه پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای بنی هاشم! چه شده شما را که در خانه نشستهاید و مردانی بی ارزش و گمنام از تیم و عدی در حال غصب کردن حق شما هستند؟ بعد رو به علی علیه السلام کرد و گفت: دست خود را بگشای تا با تو بیعت کنم؛ ولی امیرالمؤمنین علیه السلام با شناختی که از او داشتند، قاطعانه او را رد فرمودند.(۷)
نیز افراد شکست خورده در سقیفه مانند سعد بن عباده و اطرافیانش با تهدید به آشوب، سقیفه را ترک کرده بودند.(۸)
🔸 با انتشار خبر شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیرون از مدینه و در بین قبایل تازه مسلمان شده، گروهی از آنان به آیین نیاکان خود برگشته بودند و پرچم ارتداد را برافراشته بودند.(۹)
🔹 مدعیان دروغگو در نجد و یمامه مانند مسیلمه کذاب و زنی به نام سجّاح، از بنی تمیم ادعای پیامبری کرده بودند و با فریفتن عده ای در حال تدارک حمله به مدینه بودند.(۱۰)
🔸 رومیان نیز خطر بزرگی به حساب میآمدند و احتمال میرفت که از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله سوء استفاده کنند و به مسلمانان حمله کنند.
🔚🔚 حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام با درک این نارسایی ها در جامعه اسلامی، نتوانستند برای گرفتن حق خود دست به قیام بزنند و همبستگی ظاهری مسلمانان را که به واسطه پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود آمده بود برهم زنند.
ایشان به خوبی میدانستند که در آن موقعیت، باز نمودن جبهه مستقل در مقابل حکومت، پایه های حکومت مرکزی را به نفع دشمنان سست خواهد کرد و مسلمانان را متفرق میکند.
به همین دلیل بود که موضع شکیبایی را اختیار فرمودند چنان چه در یکی از سخنان #دردمندانه خود به مضمون چنین فرمودهاند:
💠 «کسی درباره حقانیت ما بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله شک نداشت؛ ولی با این حال عده ای خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله را از ما گرفتند. به خدا سوگند اگر بیم آن نبود که تفرقه میان مسلمانان برقرار شود و مردم از دین برگردند و دین غریب بماند، ما هم به قدر توان خود می کوشیدیم و از هر لحاظ تغییراتی می دادیم.»(۱۱)
__
۶- خصال صدوق، ج 2، ص229.
۷- تاریخ الطبری، ج 2، ص237؛ تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 126.
۸- الامامه و السیاسه، ص 8؛ السیره الحلبیه، ج 3، ص 481.
۹- تاریخ الطبری، ج 2، ص 245.
۱۰- البدایه و النهایه، ج 6، ص 311؛ تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص129؛ تاریخ الطبری، ج 2، ص 254.
۱۱- الارشاد مفید، ج 1، ص 245.
🅾️ 3_ حفظ جان خود و یاران
یکی دیگر از عوامل مهمی که امیرالمؤمنین علیه السلام را از توسل به قدرت و قیام مسلحانه باز می داشت، حفظ جان آن عده اندک از یاران و خانواده خود بود؛
زیرا کوششهای آمیخته به خشونت برخی از صحابیان سالخورده و سرشناس برای به دست گرفتن جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله نشانگر اراده جدی آنان برای برکناری خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از حکومت بود و علی بن ابی طالب علیه السلام به خوبی میدانست که اگر او علیه دستگاه خلافت قیام کند برخی از یاران و عزیزان خود را از دست خواهد داد.
آن حضرت دراین باره در یکی از خطبه هایش می فرماید:
💠 «پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و بی وفایی یاران، به اطراف خود نگاه کردم و یاوری جز اهل بیت: خود ندیدم که اگر آنان به یاری من اقدام می کردند کشته می شدند؛ پس به مرگ آنان رضایت ندادم و ناچار شدم شکیبایی را پیش گیرم.»(۱۲)
و همینطور ایشان در استغاثهای چنین فرمودند:
💠 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَی قُرَیْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِی وَأَکْفَئُوا إِنَائِی وَأَجْمَعُوا عَلَی مُنَازَعَتِی حَقّاً کُنْتُ أَوْلَی بِهِ مِنْ غَیْرِی وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِی الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِی الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّة فأغضیت على القذى و جرعت ریقی على الشجى و صبرت من کظم الغیظ على أمر من العلقم و آلم للقلب من حز الشفار
خدایا برای پیروزی بر قریش و یارانشان از تو کمک می خواهم که پیوند خویشاوندی مرا بریدند، و کار مرا دگرگون کردند و همگی برای مبارزه با من در حقی که از همه آنان سزاوارترم، متحد گردیدند و گفتند:
حق را اگر توانی بگیر، و یا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر کن و یا با حسرت بمیر.به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاوری دارم، و نه کسی که از من دفاع و حمایت میکند، جز خانواده ام که مایل نبودم جانشان به خطر افتد...(۱۳)
🔚🔚حضرت امیرالمومنین علیه السلام می دانستند که با کشته شدن خانواده آن حضرت و برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله همانند #سلمان ، #ابوذر ، مقداد و... که هر کدام مبلغانی برای اسلام راستین بود، حق به صاحبش باز نمیگردد و فقط باعث تضعیف قدرت اسلام میگردد و سرانجام امام راه سکوت و شکیبایی را برگزیدند.
➖➖➖➖➖
۱۲) نهج البلاغه خطبه 26
(ر.ک تصاویر الحاقی)
۱۳) نهج البلاغه، خطبه 217